مواجه شدن با نقطه تصمیم
هر کدام از ما داروسازان در دوران کاری به نقاطی میرسیم که لاجرم مجبور به درنگ در آن لحظه میشیم
نقطه ای که به احتمال زیاد در گذر ازآن بیشتر معتقد به حضور یک سیستم غلط میشیم
یک کلاف سردرگم، یک معجون بی بدیل! با کمی چاشنی یاس!
خب اجازه بدین اصل نقطه رو براتون بازگو کنم
خیلی تازه وداغ هست و کاملا روی دلم مونده!
نسخه ای از یک متخصص پوست و مو به داروخانه آمد که یک تداخل نه چندان معروف داشت! آخر کار داروخانه بود و خلوت، مادری و دختری بودند، شماره تماس پزشک را خواستیم و کارت را گرفتیم و گفتیم تا دارو را میبرید نشان بدهیم با دکتر در مورد داروها صحبت کنیم.
نسخه آمد و آمد و کمی دیر شد. تماس گرفتم و منشی وصل کرد و بعد از احوال پرسی گفتم چنین صحبتهایی در مورد این دو دارو هست، من هم خواستم مستقیم با خودتان درباره اش صحبت کنم.
از در درامد که نه این دو دارو هیچ مشکل ندارند و هیچ ایرادی بر بیمار ایجاد نمیکند و شما مسئولیتی بابت درمان ندارید و شما لطفا دارو را فقط چک کنید درست تحویل شود و ...
گفتم که دکتر جان بلاخره ما هر دو مسئولیم و من به وظیفه ام عمل میکنم و صلاح دیدم که با شما صحبت کنم
عجله داشتن و صحبت به درازا نکشید
--
خب این همان نقطه هست. با من همراه هستید؟
میفهمید چی میگم؟ میدونین مشکل کجاست؟ اون کلاف سردرگم نقش داروساز رو خوب درک میکنید حالا؟
یاد حق فنی چندقاز هم افتادید؟ خیلی خوبه چون کاملا با حال و هوای من همساز هستید
اما من فقط نمیخواستم با هم در این اتمسفر نفس بکشیم
میخوام فکر کنیم
فکر کنیم که چرا این چرخ اینطوری میچرخه؟ دوباره قانون و مجریان قانون رو از نظر بگذرونیم.
ببینیم مشکل واقعا کجاست؟
درستش مثلا چجوریه؟
از اونور بام که مسلم میدونم با تغییر قانون نمی افتیم. اما بلاخره شما همه جا نمیتونین نقش خودتون رو با زبان خوش پیش ببرید.همه کس مشتاق شنیدن حرف یک دوست نیستند. همه خودشون رو جوابگو نمیدونن.
همه از دانستن حرف جدید. نظارت به کارشون. شندین تذکر ولو دوستانه و در بهترین احترامات فائقه! استقبال نمیکنن.
فکر میکنید من تاچند سال دیگه به حرف وجدانم گوش میکنم وقتی همچین تاثیری از انعکاس کارم و نقشم ببینم؟
گیرم من اشتباه بکنم،گیرم که هیچ مسئولیت قانونی و اخلاقی هم در درمان نداشته باشم. حتی در این حالت هم انتظار میره کسی که وقت میذاره توجه میکنه نیتش کمک کردن به بیمار و پزشک هست اقدامش حداقل اثری رو که باید بذاره
من اجازه نمیدم کسی برای نقش من حد و مرز تعیین کنه. کاری رو که درسته باید انجام داد. اینجا مصلحت فقط یک تخدیره. گذشتن از نقشم یعنی پاک کردن تمام زحماتی که برای رشد خودم کشیدم.
من نمیام بخاطر دلخوری.کله شقی و نادانی یکی دیگه خودم رو سانسور کنم.
این منم. من برای من شدن زحمت کشیدم و حفظش میکنم
اما راهی رو انتخاب میکنم که درست باشه که موثر باشه منصفانه باشه و یک تاثیر پایدار بذاره
راه هست
چالش همیشه یک عامل محرک بوده
این وبلاگ برای تبادل اطلاعات با دیگر همکاران گروه پزشکی و استفاده از تجربیات همدیگر ایجاد شده است.