آینده کاری فارغ التحصیلان داروسازی و چند سوال
یکی از نگرانیهای اکثر فارغ التحصیلان داروسازی سوای مساله طرح و سربازی، مساله تاسیس داروخانه، کسب امتیاز و مسائل مربوط هست،
اینکه دانشجوی داروسازی در ابتدا توان مالی خرید امتیاز داروخانه در شهرهای بزرگ را ندارد.
اینکه کار کردن بعنوان مسئول فنی، درآمد مکفی ایجاد نمیکند که بتوان بعنوان پس اندازی برای تامین بودجه لازم برای تاسیس داروخانه در نظر گرفت.
و شرایط متغیر برای امتیاز بندی داروخانه ها و اولویت های تاسیس امکان برنامه ریزی بلند مدت را برای وی مشکل میکند.
شاید مهمترین نکته و بلندترین سد همان رسیدن نوبت تاسیس داروخانه باشد، در نظر بگیرید شما چند سال در نوبت بمانید و بعد ببینید که داروساز با سابقه ای را که امتیاز داروخانه خود را به دیگری واگذار(ابطال و تاسیس همزمان) کرده و در اولویت تاسیس داروخانه قرار گرفته و با توجه به سابقه کار و امتیاز بالاتری که دارد در پله یا پله هایی جلو تر از شما قرار گرفته و شما باز باید زمان طولانی تری را در انتظار رسیدن نوبت تاسیس داروخانه خود و یا تغییر شرایطی مثل سقف جمعیتی لازم برای تاسیس داروخانه صبوری پیشه کنید.
نگاهی هم بیندازیم به شرایطی بدتر، شرایطی که یک یا چند سرمایه گذار غیر داروساز، با توجه به بنیه مالی قوی خود، قادر هستند چندین داروخانه را بصورت شراکتی (شراکت که چه عرض شود، استثمار) تاسیس کرده و داروساز با داروسازانی را بعنوان موسس و مسئول فنی معرفی کرده و در واقع مدیریت اصلی داروخانه را خود بعهده بگیرند و از امضا و حضور داروسازان صرفا برای رفع موانع کسب و کار خویش بهره گیرند.
با داروسازانی هم مواجه هستیم که انگیزه و علاقه ای به درگیر شدن در امور مالی داروخانه( اعم از خریدهای دارویی، پاس کردن چک ها، رسیدگی مستمر به موجودی اقلام دارویی، تاریخ انقضا، مشکلات تعامل با شرکتهای پخش، آموزش و مدیریت پرسنل، حقوق پرسنل، حقوق قائم مقام، قوانین بیمه ها، تغییرات بیمه ها، کسورات بیمه ها و تمام مواردی که باعث میشود زندگی یک داروساز وقف کار داروخانه شود) نداشته و از طرفی حاضر هم نیستند درامد محدود مسئول فنی را بپذیرند و ترجیح میدهند دارمد بالاتر صاحب داروخانه بودن را بدون قبول مسئولیتهای سنگین آن داشته باشند.
و البته داروسازانی که تمایلی ندارند آسایش زندگی و کار در شهرهای بزرگ را با محدودیتهای کار در شهرهای کوچک و مناطق محروم ولو با امتیاز بالا تعویض کنند.
همیشه باید تعادلی بین خواست و نتیجه باشد تا روند طبیعی امور پیش برود،
مثلا داروسازی که هرچه سریعتر میخواهد داروخانه تاسیس کند، سختی کار در منطقه محروم را تقبل میکند و حتی داروخانه ای درآنجا بدون نوبت تاسیس مدیریت خواهد کرد و بعد به شرایط بهتر نقل مکان خواهد کرد.
داروسازی که انگیزه درگیر شدن در امور مدیریتی داروخانه را ندارد و ترجیح میدهد در جایی با امکانات بهتر باشد، بعنوان مسئول فنی در شهرهای بزرگ مشغول خواهد شد.
داروسازی که بنیه مالی بهتری دارد، بعد از کسب امتیازات لازم(کار در شهرهای کوچک) حد نصاب خرید، امتیاز داروخانه داروسازی که یا قادر به کار نیست، یا تصمیم به مهاجرت یا هر علت دیگر دارد، را خریداری کرده و یک پله سریعتر مراحل کاری خود را طی میکند.
داروسازی که از حق تاسیس خود استفاده نکرده، میتواند امتیاز خود را به داروساز جوانتری واگذار کند و در نوبت تاسیس بماند یا با آن سرمایه ای که از فروش امتیاز داروخانه بدست میآورد در جای دیگر داروخانه ای دیگر تاسیس کند.
داروسازی که امتیاز داروخانه ای را خریداری کرده، نمیتواند تا پنج سال امتیاز داروخانه خود را مجددا به داروساز دیگری واگذار نماید و این مانعی است برای تعویض و خرید و فروش دوره ای امتیاز تاسیس داروخانه
اما هنوز نا رضایتی وجود دارد. در بخشی از داروسازان در انتظار نوبت که
امکانات مالی قوی برای خرید امتیاز داروخانه ندارند
میبینند که داروسازانی که قبلا امکان مالی قوی داشته و امتیاز داروخانه خود را خریداری کرده اند، الان با فروش امتیاز داروخانه خود در نوبت حق تاسیس خود قرار گرفته و در اولویتی جلوتر قرار دارند.
صحبتهایی هم در این مورد مطرح میشود که به کل امتیاز تاسیس داروخانه برداشته شده و هر داروسازی بتواند در هر مکانی داروخانه تاسیس کند، به نظر میرسد فلسفه این پیشنهاد مربوط به ایجاد اصل رقابت باشد، اصلی که میگوید شما اگر احساس میکنید که میتوانید داروخانه تان را در کنار چند داروخانه دیگر تاسیس کنید و هنوز سوددهی مناسبی داشته باشید به اینکار مبادرت کنید و اگر میبینید که درامد مناسبی ندارید خودبخود به مکان دیگری منتقل خواهید شد و به نوعی بدون نظارت دولتی و سیستم امتیاز بندی خود داروسازان بصورت تجربی در این زمینه با آزمون و خطا به توافق خواهند رسید
با توجه به اینکه این طرح هنوز عملی نشده باید پیش بینی های لازم در مورد مفید بودن یا مضر بودن و شرایطی جدیدی که این نوع تصمیمات کلان بر شرایط کاری داروسازان اعمال خواهند نمود انجام داد.
و حتی تصمیماتی که در زمینه افزایش جذب دانشجویان داروسازی از طریق دانشگاهها و در نتیجه افزایش فارغ التحصیلان داروساز وجود دارد.
به نظر میرسد این مسائل بسیار درهم تندیده تر از آن هستند که با بررسی و چاره جویی موردی گوشه ای از کار بتوان راه حل جامعی ارائه نمود
سوالات زیادی وجود دارد که بایستی همکاران داروساز در مورد آنها به شور بنشینند و پیشنهادهایی ارائه نمایند
- آیا وضعیت آینده کاری در ایران به این صورت خواهد بود که داروخانه های متعدد با مراجعه کنندگان کم خواهیم داشت که در آن داروخانه ها رقابت بر اساس مشاوره دارویی خواهد بود و این تعداد ویزیت در روز درامد کافی برای داروسازان موسس و مسئول فنی ایجاد خواهد نمود؟
- آیا افزایش مارژین فروش دارو مانعی برای مصرف خودسرانه دارو و تجویز زیاد آن خواهد شد؟ آیا این افرایش مارژین میتواند حداقلهای درامدی در داروخانه های متعدد در کنار هم را توجیه نماید؟
- آیا با سیستم مدیریتی حکومتی طرف هستیم که حق و وحقوق داروساز و نقش آن در سلامت جامعه را پر رنگ میداند و حاضر است برای این نقش هزینه های لازم را پرداخت کند در شرایطی که داروسازان متعددی فارغ التحصیل و داروخانه های متعددی تاسیس شده اند؟
- آیا لازم است در مورد حقوق مسئولین فنی تجدید نظر کرد تا با افزایش چند برابری آن، تعادلی بین درامد موسس داروخانه و مسئولین فنی که عملا درگیر کار علمی داروخانه هستند فراهم شود؟
آیا افزایش درامد مسئولین فنی در حد دریافت حق فنی هر نسخه برای داروساز مسئول فنی و تخصیص درامد خرید و فروش دارو برای موسس میتواند چاره کار داروسازانی باشد که علاقه ای به درگیر شدن در مسائل مدیریت داروخانه نبوده و از طرفی از درامد محدودتر خود نیز راضی نیستند؟
- آیا باید تفاوت درامد داروخانه ها را کاهش داد، آنهم به صورتی که درآمد تمام داروخانه ها را به سمت کف متمایل کرد؟
- آیا باید سقف تعداد نسخ پذیرش در روز برای داروخانه ها برای مسئول فنی قائل شد، تا داروخانه هایی که از تعداد نسخ بیشتری در روز برخورداند، مجبور به استفاده و به کار گیری چند مسئولین فنی همزمان برای ارائه کار علمی و نظارتی مناسب در داروخانه شوند؟
- آیا برای بیماران مفهوم پرداخت هزینه برای مشاوره دارویی قابل جا انداختن است؟ برای بیماری که تا دیروز هر سوالی را بدون پرداخت هزینه و رو در رو از داروساز خود میپرسید؟
آیا مشاوره دارویی بصورت واحد های درسی عملا در دانشگاههای ما آموزش داده می شوند؟
- برای جلوگیری از رشد مافیای زنجیره ای صاحبان غیر داروساز داروخانه که با گسترش خود، عملا داروسازان را به ملعبه ای برای کسب درامد اکثرا غیر قانونی خود تبدیل کرده اند چه چاره ای قابل تصور است؟
آیا به مشابه حق تاسیس داروخانه برای فارغ التحصیلان ، میتوان وام بدون بهره ای با نظارت سازمانهایی مثل نظام پزشکی برای تاسیس داروخانه برایشان قائل شد؟
- چه راه حلی میتوان برای گسترش تاسیس داروخانه در مناطق محروم ارائه کرد؟ چه مزایایی میتوانیم برای داروسازانی که در این مناطق در حال کار هستند قائل شویم؟
حق تاسیس شان را در صورت تاسیس داروخانه در چنین مناطقی هنوز محفوظ بدانیم؟
وام های تاسیس داروخانه را با اولیت برای مناطق محروم در نظر بگیریم؟
سازمانهای بیمه گر را مجاب به پرداخت بلافاصله مطالبات داروخانه های مناطق محروم نمائیم؟
افزایش امتیاز کار در این مناطق را جوری تنظیم نمائیم که داروساز بتواند با حدود ده سال کار به امتیاز لازم برای شهر های بزرگتر استانی و مرکزی دست یابد؟
- برای کم کردن بار مسئولیت مدیریت داروخانه چه راه کاری میتوانیم ارائه کنیم؟
به کار گیری فارغ التحصیلان دارای مدرک حسابداری و تفویض برخی مسئولیتها مثل خرید دارویی،انبار گردانی،حقوق پرسنل، عدم دخالت در حیطه مسئولیت فنی داروساز که بصورت تدوین شده و روشن ارائه شود تا مشغولیتهای داروسازان کاهش یافته و با فراغ بال بیشتر به مسئولیتهای حرفه ای خود بپردازند؟
تعریف قانونی جایگاه اشتراک در تاسیس داروخانه؟ معرفی دو داروساز موسس برای یک داروخانه؟ چند داروخانه با یک مدیریت؟
- بهره گیری از تجربه پزشکان عمومی باید ما را به چه راه حل هایی رهنمود باشد؟
آیا مشکل کار و درامد پزشکان عمومی مربوط به توانایی و عدم توانایی علمی آنها است؟ ( آیا سمت و سوی ما رقابت علمی در داروخانه ها خواهد بود؟)
آیا مشکل کار و درامد پزشکان عمومی مربوط به انتظارات درامدی بالای انهاست؟! ( آیا ما با دیدگاهی طرف هستیم که توقع دارد داروساز و پزشک با درامد هفتصد هزار تومان در ماه خشنود و راضی باشد؟)
آیا مشکل پزشکان عمومی در تزریق زیاد فارغ التحصیلان به جامعه است؟ ( آیا پذیرش بالای داروسازان چه از طریق دانشگاههای داخلی و احیانا بین المللی و فارغ التحصبان خارج از کشور، بدون در نظر گرفتن جایگاه مناسب کاری چنین تبعاتی نخواهد داشت؟)
آیا مشکل پزشکان عمومی مربوط به عدم تمایل کار در مناطق محروم است؟ ( آیا کار در مناطق محروم حقیقتا مزایای خاصی دارد ؟ و آیا کسانی که در مناطق محروم مشغول کار هستند از منافع روحی و مادی مکفی برخوردارند؟)
- آیا بهتر است مشوق هایی برای ارتقا درامد از طریق افزایش بارعلمی در داروخانه قائل شویم؟ (فروش داروهای خاص و انحصاری را برای عرضه در هر داروخانه ای آزاد کنیم، مشروط به اینکه مسئول فنی مسئول فروش آن اقلام از آموزش ویژه مخصوص هر دارو و نحوه مشاوره با پزشک و بیمار برخوردار بوده و این اطلاعات مرتبا بازآموزی و به روز شوند؟
آیا میتوان بر روی درامد حق مشاوره ویژه بعنوان کار تخصصی حساب ویژه ای کرد؟
- فرهنگ غلط مصرف دارویی ، برای اصلاحش چه باید کرد؟
با اهمیت قائل شدن به امور صنفی و بحث و تبادل نظر مطمئنا راه حل های روشن برای هر سوالی خواهیم یافت...
این وبلاگ برای تبادل اطلاعات با دیگر همکاران گروه پزشکی و استفاده از تجربیات همدیگر ایجاد شده است.