دختر خانمی در حال صحبت با پرسنل داروخانه بود و من هم در حین کار مکالمات رد و بدل شده رو گوش میکردم.

.. این قرصهای زیر زبونی رو باید کی میصرف کنن؟
موقع درد سینه دیگه خانم..
یعنی هر وقت قلبش درد گرفت باید استفاده کنه؟
... بله بله..
اگه فشارش پائین بود اشکالی نداره؟
.. نه .. مم.. هروقت درد داشت بذاره...
پس اشکالی نداره؟
در حالی که نشان میداد مشغول نسخه ای هست سرش رو تکون میده که نه چیزی نیست...

خانم رو صدا کردم و پرسش و پاسخی صورت گرفت و از خطر استفاده از یک وازودیلاتور قوی وقتی که افت حجم یا فشار خون رو داریم براش گفتم .

//
ببینید، نکته ای که میخوام بهش توجه بدم اینه که
کسانی که در داروخانه مدتی مشغول کار میشن، بعد از مدتی کم کم با سوالاتی که از داروساز میپرسند و با دقتی که خودشون در کلیت نسخه به خرج میدن، به تدریج اطلاعات کلی راجع به مصرف دارو، کاربردش و مصرف معمولش آشنا میشن.
از طرفی خوب معمولش اینطور هست که در داروخانه بیمار مخاطب خودش رو دکتر خطاب میکنه و باز هم در داروخانه مرسوم نیست کسی بگه نه خانم من دکتر نیستم(البته من چند مورد در داروخانه دیدم که پرسنل ارشد داروخانه خیلی بدون تعارف و سریع اعلام میکرد که من دکتر نیستم)، واقعیت اینه که شنیدن عنوان دکتر خصوصا برای نسخه پیچ داروخانه جالب هست! پس ضرورتی برای رفع لطف بیمار نمیبینه
از طرف دیگه، نکته حساسش اینجاست؛ نسخه پیج یا کسی که با کلیت دارو و مصرفش آشنا شده، قدم های بعدی ارائه اطلاعات مصرف دارو رو نمیتونه ادامه بده، اما ادامه میده!
یعنی بیمار میپرسه فلان چیز برای چیه؟  خوب بلد شده و هر سوالی پاسخی میطلبه و در مواجهه با سوالات ساده هم گفتن اینکه از آقای دکتر یا خانم دکتر بپرسید کار سختیه.
چون ؛
1- بیمار منتظر پاسخ است و پیش فرضش این هست که جواب را میدانید و بلافاصله پاسخ سوال خود رو دریافت میکنه یعنی تحت فشار بودن از نظر ارائه سریع پاسخ
2- سوالی که به نظر جوابش ساده هست و من جوابش رو بدونم، خوب چیزی رو که بلدم میگم، بلاخره چیزی که یاد گرفتم جایی به کار میاد، اینجا زمینه ای فراهم شده که چیزی که یاد گرفتم رو رو کنم!
3- فرستادن بیمار برای هر سوال به ظاهر ساده ای به دکتر داروساز، ممکنه مزاحمت تلقی بشه برای دکتر! "مخصوصا اگه شما بعنوان داروساز قبلش این پیش آگهی رو نداده باشین که مریض رو برای راهنمایی به شما ارجاع بدن"
4- ندونستن اینکه چیزی که ممکنه در ظاهر ساده به نظر بیاد ممکنه در واقع مولتی فاکتور باشه و باید فاکتور های دیگه رو هم برای پاسخ دادن بهش سنجید. (نمیشه هم انتظار داشت نسخه پیچ داروخانه در این زمینه حتی با تجربه و کار طولانی اطلاعات مناسبی بدست بیاره)

پله اول رو که این چیه و برای چیه رو خیلی ها میتونن رد کنن، اما وقتی مکالمه طولانی تر میشه، خطر هم بیشتر میشه؛
آیا پرسنل درست آموزش دیده که بدونه موارد بعد از پله اول رو حتما باید ارجاع بده؟
آیا پرسنل اونقدر درباره اهمیت ارجاع پاسخگویی توجیه شده که حاضر بشه لذت اقناع بیمار و احساس خوشایند مقبولیتش رو به قیمت رد کردن برچسب دکتر و .. کنار بذاره و نقطه قطع مکالمه و ارجاع برای مشاوره رو قبل از اینکه کار پیچیده تر بشه به سرعت مشخص کنه؟

خوب اینا همه کمک میکنه یک مشاوره غلط ارائه بشه،

حالا از دید بیمار هم ببینیم جریان چطور به نظر میرسه؛

اولا داروخانه رو مکانی میبینه که میتونه راحت و مستقیم سوالاتی که براش در مورد دارو و بیماریش و نگرانی هاش در میون بذاره
بعد متاسفانه تضمینی برای اینکه اطلاعاتی که میگیره درسته یا نه وجود نداره، هم از این نظر که منبع درستی رو برای دریافت اطلاعات انتخاب کرده و هم از این نظر که داروساز هم با توجه به اطلاعاتی که از بیمار دریافت میکنه مشاوره درستی بده، هم مکان داروخانه رو درنظر بگیرین (که اصلا آرامش لازم برای وقت گذاشتن و خصوصی بودن مکالمه که در خیلی موارد لازمه طولانی شدن مکالمات میان بیمار و داروساز هست نداره)، از طرفی در نبود مسئولیت قانونی یا شاید نفع مستقیم در سیستمی که تمام اختیارات و مسئولیتها بعهده پزشک هست، داروساز دلیلی نمی بینه حتی در مواردی که وقوف کامل داره مسئولیت توصیه مستقل بکن-نکن رو در مورد شرایط بیمار بعهده بگیره.

آموزش به پرسنل کار خیلی درستیه، آموزش پله اول کاربرد دارو، موارد احتیاط و ...
تمام اینها باعث کاهش اشتباه در نسخه پیجی
خوشایند شدن کار نسخه پیچی
ارائه توصیه های بی ضرر به بیمار تحت نظارت داروساز
و بالا رفتن استاندارد کار در داروخانه و رضایت بیشتر بیماران خواهد شد.

اما باید توجه داشت همیشه باید محدوده مجاز مکالمه علمی با بیمار رعایت بشه.


در انتها، میخوام توجه تون رو در مورد این مساله به بررسی تفاوت حیطه نفوذ من بعنوان داروساز مسئول فنی داروخانه وقتی :

1- وقتی مالکیت و مسئولیت فنی داروخانه متعلق به من بود
2- زمانی که موسس داروخانه داروساز دیگری بود و من مسئول فنی داروخانه در آن شیفت بودم
3- وقتی موسس داروخانه یک غیر داروساز بود، یا مدیر غیر داروساز داروخانه را از داروساز موسس اجاره کرده بود
و حتی اگر من قائم مقام و نه مسئول فنی بودم

و اینکه تفاوت نفوذ و در نتیجه قدرت مانور اجرایی من چه تاثیری بر عملکرد کلی داروخانه، سلامت بیمار و ارائه خدمات درست در داروخانه در مقایسه با هر کدام از گزینه های مطرح شده میتوانست داشته باشد؟


در دسته : تجربیات کاری و خاطرات داروخانه